گاتاها یا گاهان یا گاتها (اوستایی: گاثا، سانسکریت: گاثا، پهلوی: گاسان، گاهان) عبارت از ۱۷ سرودهای است که از دیرباز از سخنان زرتشت اسپنتمان دانسته میشده است و در برگیرنده پیام و آموزشهای وی۱ و بنیاد دین زرتشتی است۲ و کهنترین و مقدس ترین۳ بخش کتاب اوستا شمرده میشود. گاتها برای نخستین بار در سده هجدهم به همتِ اوستاشناسان اروپایی شناسایی شد.
معنای واژهٔ گات
گاتها (اوستایی) جمعِ گات به معنای سرود است که در زبان پهلوی به گاث (گاس) تبدیل شده و در زبان پارسی گاه گفته میشود. ردپای این واژه در دستگاههای موسیقی امروز ایرانی به جای مانده است. همانند سه گاه و چهار گاه.۴
ساختار و چینش
گاتها از نگاه صرف و نحو و زبان و بیان، روشِ ارائهٔ مطالب، فکر واندیشه، سبک شعر و ویژگیهای دیگر با دیگر بخشهای اوستا تفاوت دارد، ازین روی همهٔ اوستاشناسان و دانشمندان آن را از خودِ زرتشت میدانند،۵۶ گاتها منظوم و موزون به گونهٔ اشعار دینی ایران باستان اند که به شدت موجز و فشردهاند و از نظر ساختار دستور زبان استثناء هستند. شاید نخست بلندتر و به نثر بوده اما برای در امان بودن از گزندِ فراموشی و یا دستبردِ روزگار، آنها را به نظم در آوردهاند تا بهتر به خاطر سپرده شود.۷ زبان شناسان وزن این اشعار را یافته و قواعد نظم را در آنها تعیین کردهاند.۸ در کل، ۱۷ سرودهٔ گاتها ۲۳۸ بند، حدود ۸۹۶ بیت یا ۵۵۶۰ واژه۹ است که بعدها در میان ۷۲ هات (فصل) یسنا جای داده شدهاند. این ۱۷ سروده با شمارهٔ فصل آنها در یسنا شناخته میشوند. به هر یک از فصلهای یسنا و گاتها هات گفته میشود.
نام بخشهای گاتها و نامگزاری
گاتها خود ۵ بخش شدهاند.
اَهونَوَدگاه دربارهٔ نیایشِ خدا، گزینش پیامبر۱۰
ازآنجا که نخستین واژهٔ آن اهون ویتی خوانده میشده و در پهلوی اهنودگات میخوانند. شامل ۷ هات(فصل) میباشد. هر فصل مشتمل بر چند قطعه و هر قطعه دارای سه مصراع است. و هر مصراع شانزده هجا دارد که پس از هجای هفتم وقف یا سکتهای است (۹+۷)۱۱ آغاز آن از شروع هات ۲۸ تا پایان هات ۳۴ است.
اُشتَوَدگاه دربارهٔ راز آفرینش، خودشناسی، خداشناسی.۱۲ اشتاویتی و به پهلوی اشتودگات دارای چهار "هات" است و هر هات به چندین قطعه قسمت شده که هریک پنج مصراع دارد و هر مصراع ۱۱ هجا دارد و سکته یا وقف بعد از هجای چهارم است (۷+۴)۱۳ شامل هات ۴۳، ۴۴، ۴۵ و ۴۶ میشود.
سپَنتمَدگاه دربارهٔ آفرینش و پیرامون آن۱۴ سپنتامینو، -در پهلوی سپنتمدگات- چهار "هات" دارد. هر هات چندین قطعه و هر قطعه ۴ مصراع و هر مصراع یازده هجا دارد، وقف مانند اشتودگات پس از هجای چهارم است (۷+۴)۱۵ شامل هات ۴۷، ۴۸، ۴۹ و ۵۰ میشود.
وُهوخْشتَرگاه دربارهٔ تازه شدن جهان و بهرهٔ کارکرد آدمی۱۶ تنها یک هات دارد، هر قطعه ۳ مصراع و هر مصراع ۱۴ هجا دارد و سکته یا وقف در وسط آن یعنی پس از هجای هفتم میآید (۷+۷)۱۷ شامل هات ۵۱ میشود.
وَهیشتوایشْتگاه دربارهٔ والاترین آرزوی اشو زرتشت و اشوان۱۸ هفت هات دارد، قطعهها مرکب از دو مصراع کوتاه و دو مصراع بلند اند. مصراع کوتاه ۱۲هجایی، با وقف پس از هجای ۷ ام.(۵+۷) و مصراعهای بلند ۱۹ هجایی با دو وقف یکی پس از هجای هفتم و دیگری پس از هجای ۱۴ام است.۱۹ شامل هات ۵۳ میشود.
هر یک از این ۱۷ فصل یا هات نیز دارای نامی میباشند. وجه تسمیهٔ نامگذاری این هفده یسنا به موجبِ واژههای آغازگرِ هر هات است.۲۰
زبان
زبانِ گاتها، گاتی یا اوستایی کهن است که به گروه زبانهای ایرانی کهن متعلق است و زیر شاخهٔ خانوادهٔ خاوری زبانهای هندواروپایی، شرق ایران۲۱ است. زبان این قسمت به کهنگی زبان ریگ ودا کتاب مذهبی هندوان آریایی است و پیشینه آن دست کم به ۸ قرن پیش از میلاد میرسد۲۲ بیشتر آنچه از اوستای گاتی فهمیده میشود هم از نظر واژگان و هم دستوری، تنها بخاطر همین خویشاوندی اوستای گاتی با زبان سانسکریت ودایی است.
برگردان و ترجمه
پارسی میانه
در نوشتههای یسنا به پهلوی، گاتها به همراه برگردانِ پارسی میانه بصورتِ واژه به واژه میآیند که به نظر میرسد از اواخر دوران پادشاهی ساسانیان باشد. نویسندگانِ آن دانش بسیار ضعیفی از زبان اوستایی کهن داشتهاند..۲۳
زبانهای اروپایی
در حدود قرن ۲۰ میلادی دانشمندان و خاورشناسانی چون جیمز دارمستتر به واسطه ترجمههای پهلوی و کریستیان بارتلمه، هلموت هوباخ و اسنلی آیسلر بواسطه شباهت با زبان ودایی به ترجمه پرداختهاند.
پارسی امروزی
موبدانی چون رستم شهزادی و فیروز آذرگشسپ و پژوهشگرانی چون ابراهیم پورداوود، علی اکبر جعفری، حسین وحیدی و جلیل دوستخواه گاتها را به فارسی برگرداندهاند.
محتوا
مفاهیم برجسته و بنیادین
تنها یک خدا وجود دارد، خداوند خرد، اهورا مزدا، آفریدگار و پروردگار پیوسته، پشتیبان و پیش برندهٔ کیهان (سرود۸ و ۹)
همهٔ باورهای خرافی به خدایان و الههها و موجودات تخیلی مشابه دروغین و اجرای مراسم برای خشنود ساختن آنها بایستی کنار گذاشته شود و همهٔ تصورات و اعمال غیرمنطقی باید رها شوند.(سرود ۵)
آئین وجدان نیک، دین، نام گاتایی مزدیسنا، جهانی و همگانی است. (سرود ۹٫۱۰ و ۱۷٫۱)
روشناندیشی خدایی (سروش) تواناییهای خداوندی را آشکار میکند که منجر به درکِ اصول بنیان کیهان و نظم گیتی میشود.
جهان به نیکی آفریده شدهاست و رو به تکامل پیشروی میکند چنانکه آفریدگار آن اورمزد میخواهد.(سرود ۸و۹)
به بشر آزادی اندیشه، گفتار و کردار بخشیده شده و ذهنی روشن برای تشخیص میان آنچه نیک و بد برای جامعه انسانی دارد. (۳٫۲و۴٫۹و۱۱و۱۲)
انسان دو روان سپنتا مَینیو یا روانِ پیش برنده و اَنگره مَینیو یا روانِ پس برنده دارد. روانِ پیش برنده به ترقیِ شخص و دنیای پیرامونش کمک میکند.۲۴
بخشهایی از گاتها
زرتشت از مزدا راهنمایی میخواهد
ای خدای دانا! چگونه میتوانم در انجام وظایفم تو را خشنود سازم؟ رهبران روحانی دروغپرداز، خویشان و دوستان مرا فریب داده، بر ضد من برانگیخته و آنها را از من راندهاند! اهل شهر و محل مرا وا میکنند با من درشتی و ستیز کنند! رهبران دنیایی بدکار و دروغپرداز مراآزار میدهند!
به کدام سرزمین روی آورم؟ به کجا پناه برم؟۲۵
زرتشت از مزدا بخشش میخواهد
ای خداوند جان و خرد! من و یارانم، با منش نیک به تو رو میآوریم تا از دادههای توکه بهره راستی و داد (اشا) است برخوردار گردیم. از توانِ تن و نیروی روان بهرهمند شویم و به آرامش و آسایش برسیم. منش نیک و راستی و داد را که والا فروزههای خداوند جان و خردمند است، میستایم و راهنمایی آنان، سرودهایی را میسرایم که پیش ازین کسی نگفته و نشنیدهاست. پس به نیایش برخیزید به سرودهای من۲۶ گوش دهید و به یاریِ من بشتابید تا آرامش و آسایش را به جهان باز برگردانیم و نیروی خلل ناپذیر شهریاریِ اهورایی را در جهان استوار کنیم.
تا آنجا که من توان دارم، برای گسترش آیین راستی و گروش مردمان به منش نیک کوشا خواهم بود. به خوبی میدانم که درین کوشش، نیروی خللناپذیر شهریاری اهورایی، یار و یاور من است. همچنین به نیکی آگاهم که دادهای اهورایی از آن کسانی است که بدونِ چشمداشت در راهِ خدا کار میکنند.۲۷
این بخشها از برگردان موبد رستم شهزادی از گاتهاست:
بشود که فرمانروایان نیک و پاک بر ما فرمانروایی کنند، نه فرمانروایان بد و نادرست. چه پاکی و راستی از گاه تولد تا مرگ برای آدمی بهترین بخشش است. بشود که چنین فرمانروایان نیک و پاک برای خوشبختی ما در جهان فرمانروایی کنند.۲۸
پرسشهای بلاغی زرتشت از اورمزد
از تو میپرسم از اهورا، چه به راستی میخواهم، آیا سرانجام زندگی پارسایی خوشبختی در دو جهان است و کسی که برای رستگاری روان دیگران میکوشد، بهره نیک خواهد برد؟ این را مزدا میدانم که هر که به مردم مهر ورزد و برای رستگاری دیگران بکوشد، چنین کسی دوست تو درمان بخش زندگی مردم خواهد بود.
آزمایش و آزمون در گاتاها و شاهنامه
در شاهنامه دو گونه آزمون دیده می شود. گونه نخست آن گفتگو یا مناظره است. در این روش، فرد مورد سنجش، با نشان دادن شایستگی خود یا دیدگاهش باید پیروز شود. گفتگوهایی مانند زال و موبدان دربار منوچهر، سنجش بزرگمهر در دربار انوشیروان، مناظره مزدک و موبدان نمونههایی از این مناظرهها هستند.
گونهٔ دومِ آزمایش در شاهنامه در فضایی ویژهتر و نمادین روی میدهد. این آزمایش که ور نامیده میشود به گونهای فرازمینی، پاکیِ فرد را نشان میدهد. بزرگترین گونهٔ این آزمایش در داستان سیاوش و گذرکردن او از آتش است. این داستان در ادبیات دینی ابراهیمی، به شکل گلستان شدن آتش برای ابراهیم پیامبر درآمده است. البته این دو روایت تفاوتهایی با هم دارند. مثلاً آتش در داستان سیاوش آزماینده و در داستان ابراهیم سوزاننده و مجازاتکننده است.
این نگرش که انسانها مورد آزمایش قرار میگیرند، در اندیشه ایرانی با آنچه که در اندیشه ابراهیمی دیده میشود -که همه سختیها آزمایش به شمار میروند- متفاوت است. سختیهای عادی زندگی، گاه روند عادی پدیدهها یا بازخورد اشتباهات ماست. اما آزمایش در اندیشه ایرانی، رویدادی ویژه است که فرد باید اوج شایستگی خود را در آن بروز دهد.
در گاهان نیز اشوزرتشت درباره این آزمایشها سخن گفته و آن را از اهورامزدا درخواست کردهاست. در هات ۳۰ بند ۷ آمده:
کسی که از نیروی معنوی و منش نیک و راستی و پاکی برخوردار باشد و آرمییتی با عشق و ایمان به کالبد او پایداری و استواری بخشد، بیگمان چنین شخصی در آزمایش سخت زندگی پیروز گردیده و در زمره بندگان نیک تو ای پروردگار، محسوب خواهد شد.
همچنین در هات ۴۳ بند ۱۰ آمده:
پروردگارا مرا به سوی راستی و پاکی که نهایت آرزوی من است، رهبری کن تا با پیروی از آرمییتی مظهر ایمان و محبت به رسایی نایل آیم. پروردگارا اکنون ما را بیازمای تا ایمان خود را به ثبوت رسانیم. آزمایشهای تو چنان است که به انسان نیروی معنوی خواهد بخشید، به ویژه رهبرانی که از سوی تو ای مزدا الهام گرفتهاند، با نیرو و شهامت مردم را راهنمایی کرده و خواست تو را انجام خواهند داد.
